معنی فارسی exodium
B1مجموعهای از رویدادها یا تجربیات جمعی که به خروج منجر میشود.
A series of events or experiences leading to a departure.
- NOUN
example
معنی(example):
اکسودیوم گروه با حس قوی از جامعه مشخص شد.
مثال:
The exodium of the group was marked by a strong sense of community.
معنی(example):
در طول اکسودیوم، بسیاری از سنتها تأسیس شدند.
مثال:
During the exodium, many traditions were established.
معنی فارسی کلمه exodium
:
مجموعهای از رویدادها یا تجربیات جمعی که به خروج منجر میشود.