معنی فارسی exopod

B1

پروژه‌ای در ساختار اندام‌های برخی از جانداران که به حرکت کمک می‌کند.

An appendage found in some arthropods, primarily used for movement.

noun
معنی(noun):

The outer ramus of a biramous limb of a crustacean.

example
معنی(example):

اگزود یک ساختار اندامی در برخی از عنکبوتیان است.

مثال:

An exopod is a limb structure in some arachnids.

معنی(example):

دانشمندان اگزودها را بر اساس مورفولوژی آن‌ها دسته‌بندی می‌کنند.

مثال:

Scientists categorize exopods based on their morphology.

معنی فارسی کلمه exopod

: معنی exopod به فارسی

پروژه‌ای در ساختار اندام‌های برخی از جانداران که به حرکت کمک می‌کند.