معنی فارسی exotically
B1به شکلی عجیب و غیر عادی که جذابیت خاصی دارد.
In a manner that is strikingly unusual or attractive.
- ADVERB
example
معنی(example):
این غذا به شکلی عجیب و با ادویههای نادر تهیه شده بود.
مثال:
The dish was prepared exotically with rare spices.
معنی(example):
این گیاه به صورت عجیب گل میدهد و بازدیدکنندگان زیادی را به خود جلب میکند.
مثال:
The plant blooms exotically, attracting many visitors.
معنی فارسی کلمه exotically
:
به شکلی عجیب و غیر عادی که جذابیت خاصی دارد.