معنی فارسی exp

B1

مقدار، اندازه یا میزان چیزی

The extent, amount, or measurement of something.

example
معنی(example):

مقدار مدارک برای جلسه ضروری بود.

مثال:

The exp of the documents was necessary for the meeting.

معنی(example):

او مقدار را در گزارش خود نشان داد.

مثال:

He indicated the exp in his report.

معنی فارسی کلمه exp

: معنی exp به فارسی

مقدار، اندازه یا میزان چیزی