معنی فارسی expatriations
B1مجموع اعمال یا فرآیندهای ترک کشور برای زندگی در کشورهای دیگر.
Multiple acts of expatriating or leaving one's homeland.
- NOUN
example
معنی(example):
اخراجهای بسیاری از هنرمندان در طول تاریخ بر فرهنگ تأثیر گذاشته است.
مثال:
The expatriations of many artists throughout history have impacted culture.
معنی(example):
دولتها گاهی اوقات اخراجهای شهروندان خود را در وضعیت بحرانی سازماندهی میکنند.
مثال:
Governments sometimes organize expatriations for their citizens in distress.
معنی فارسی کلمه expatriations
:
مجموع اعمال یا فرآیندهای ترک کشور برای زندگی در کشورهای دیگر.