معنی فارسی expended
B1صرف شده، به معنای استفاده کامل از چیزی، معمولاً منابع یا انرژی.
Used up; employed fully.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To consume, exhaust (some resource)
معنی(verb):
(of money) to spend, disburse
adjective
معنی(adjective):
Spent; used up; exhausted.
example
معنی(example):
تمام منابع در این پروژه صرف شد.
مثال:
All the resources were expended in the project.
معنی(example):
او تمام تلاش خود را برای موفقیت صرف کرده بود.
مثال:
She had expended all her efforts to succeed.
معنی فارسی کلمه expended
:
صرف شده، به معنای استفاده کامل از چیزی، معمولاً منابع یا انرژی.
