معنی فارسی exploratory

B1

به معنای جستجونمایی است و معمولاً در زمینه‌های علمی و تحقیقی برای شناسایی یا آزمایش احتمالات به کار می‌رود.

Relating to or involving exploration or investigation.

noun
معنی(noun):

An exploration or investigation

adjective
معنی(adjective):

Serving to explore or investigate.

example
معنی(example):

این مأموریت اکتشافی به جمع‌آوری داده‌های مهم درباره سیاره کمک کرد.

مثال:

The exploratory mission helped gather important data about the planet.

معنی(example):

آنها تحقیقات اکتشافی برای یافتن روش‌های جدید انجام دادند.

مثال:

They conducted exploratory research to find new methods.

معنی فارسی کلمه exploratory

: معنی exploratory به فارسی

به معنای جستجونمایی است و معمولاً در زمینه‌های علمی و تحقیقی برای شناسایی یا آزمایش احتمالات به کار می‌رود.