معنی فارسی exposedness

B1

وضعیت یا حالتی که در آن چیزی به طور آشکار و بدون حفاظ قرار دارد.

The state of being exposed or uncovered.

example
معنی(example):

برجستگی ریشه‌ها، درخت را در برابر طوفان‌ها آسیب‌پذیر کرد.

مثال:

The exposedness of the roots made the tree vulnerable to storms.

معنی(example):

برجستگی موقعیت، خطر زمین‌لغزش را افزایش داد.

مثال:

The exposedness of the location increased the risk of landslides.

معنی فارسی کلمه exposedness

: معنی exposedness به فارسی

وضعیت یا حالتی که در آن چیزی به طور آشکار و بدون حفاظ قرار دارد.