معنی فارسی exposited

B1

توضیح داده شده، به ویژه در زمینه‌های علمی و آکادمی.

Explained or detailed, especially in academic contexts.

example
معنی(example):

دانشمند یافته‌های خود را در مقاله توضیح داد.

مثال:

The scholar exposited his findings in the paper.

معنی(example):

او نظریه را در سخنرانی‌اش توضیح داد.

مثال:

She exposited the theory in her lecture.

معنی فارسی کلمه exposited

: معنی exposited به فارسی

توضیح داده شده، به ویژه در زمینه‌های علمی و آکادمی.