معنی فارسی expositorial

B2

مربوط به فرآیند توضیح و روشن‌سازی اطلاعات در یک زمینه خاص.

Relating to the act of explaining information in detail.

example
معنی(example):

عملکرد توضیحی گزارش برای آگاهی دادن به ذینفعان است.

مثال:

The expositorial function of the report is to inform the stakeholders.

معنی(example):

اظهارات توضیحی او به روشن کردن اهداف پروژه کمک کرد.

مثال:

His expositorial remarks helped clarify the project goals.

معنی فارسی کلمه expositorial

: معنی expositorial به فارسی

مربوط به فرآیند توضیح و روشن‌سازی اطلاعات در یک زمینه خاص.