معنی فارسی exsudate

B1

ترشح کردن، به ویژه مایعات شفاف یا چرکی از یک زخم یا بافت آسیب‌دیده.

To discharge fluid from a wound or structure.

example
معنی(example):

زخم شروع به ترشح مایعات شفاف کرد.

مثال:

The wound began to exsudate clear fluid.

معنی(example):

پزشک خاطرنشان کرد که آبسه مایعات چرکی ترشح خواهد کرد.

مثال:

The doctor noted that the abscess would exsudate pus.

معنی فارسی کلمه exsudate

: معنی exsudate به فارسی

ترشح کردن، به ویژه مایعات شفاف یا چرکی از یک زخم یا بافت آسیب‌دیده.