معنی فارسی extance

B1

حضور، وجود فیزیکی یا معنوی، به ویژه در شرایط مهم.

The state of being; presence especially in critical situations.

example
معنی(example):

حضور او در تیم برای موفقیت آن حیاتی بود.

مثال:

Her extance in the team was crucial for its success.

معنی(example):

حضور او در کنفرانس بسیار مورد قدردانی قرار گرفت.

مثال:

His extance at the conference was greatly appreciated.

معنی فارسی کلمه extance

: معنی extance به فارسی

حضور، وجود فیزیکی یا معنوی، به ویژه در شرایط مهم.