معنی فارسی extensible

B2

به سیستمی اطلاق می‌شود که قابلیت اضافه کردن قابلیت‌ها و ویژگی‌های جدید را داشته باشد.

Describing a system that can be expanded with new capabilities or functionalities.

adjective
معنی(adjective):

Capable of being extended.

example
معنی(example):

این فریم‌ورک قابلیت گسترش دارد و به توسعه‌دهندگان این امکان را می‌دهد که ماژول‌های جدید اضافه کنند.

مثال:

This framework is extensible, allowing developers to add new modules.

معنی(example):

یک سیستم قابل گسترش می‌تواند با گذشت زمان به نیازهای مختلف سازگار شود.

مثال:

An extensible system can adapt to various needs over time.

معنی فارسی کلمه extensible

: معنی extensible به فارسی

به سیستمی اطلاق می‌شود که قابلیت اضافه کردن قابلیت‌ها و ویژگی‌های جدید را داشته باشد.