معنی فارسی exter
B1خارجی، بخش یا سطح بیرونی یک شی یا مکان.
Relating to or located on the outside; external.
- OTHER
example
معنی(example):
خارجی به چشمانداز زیبا نگاه کرد.
مثال:
The exter looked at the beautiful landscape.
معنی(example):
ما تصمیم گرفتیم در خارج از پارک ملاقات کنیم.
مثال:
We decided to meet at the exter of the park.
معنی فارسی کلمه exter
:
خارجی، بخش یا سطح بیرونی یک شی یا مکان.