معنی فارسی externed
B1عملیاتی که در آن دانشجویان در یک حرفه کار میکنند تا تجربه کسب کنند.
Past tense of extern; to have participated in a practical training program.
- VERB
example
معنی(example):
او در این تابستان در یک شرکت حقوقی محلی کارآموزی کرد.
مثال:
She externed at a local law firm this summer.
معنی(example):
او تحت نظر یک استاد مشهور برای مدرک خود کارآموزی کرد.
مثال:
He externed under a well-known professor for his degree.
معنی فارسی کلمه externed
:
عملیاتی که در آن دانشجویان در یک حرفه کار میکنند تا تجربه کسب کنند.