معنی فارسی extracerebral
B2خارج از مغز، به آسیبها و مسائل مربوط به نواحی خارج از مغز اشاره دارد.
Referring to conditions or injuries occurring outside the brain.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درمان بر روی جریان خون خارج از مغز متمرکز بود.
مثال:
The treatment focused on extracerebral blood flow.
معنی(example):
آسیبهای خارج از مغز ممکن است به طور نادرست تشخیص داده شوند.
مثال:
Extracerebral injuries can often be misdiagnosed.
معنی فارسی کلمه extracerebral
:
خارج از مغز، به آسیبها و مسائل مربوط به نواحی خارج از مغز اشاره دارد.