معنی فارسی extracorporeally

B2

حالت یا تجربه‌ای که فراتر از بدن فیزیکی باشد.

A state or experience that exists beyond the physical body.

example
معنی(example):

برخی نظریه‌ها پیشنهاد می‌کنند که آگاهی می‌تواند خارج از بدن وجود داشته باشد.

مثال:

Some theories suggest that consciousness could exist extracorporeally.

معنی(example):

او ادعا کرد که در طول مدیتیشن تجربه‌ای خارج از بدن داشته است.

مثال:

He claimed to have experienced extracorporeally during meditation.

معنی فارسی کلمه extracorporeally

: معنی extracorporeally به فارسی

حالت یا تجربه‌ای که فراتر از بدن فیزیکی باشد.