معنی فارسی extraneity
B1وضعیتی که نشاندهنده وجود چیزهای خارجی یا غیر مرتبط است.
The quality of being external or unrelated to a specific context.
- OTHER
example
معنی(example):
وجود آراء خارجی میتواند منجر به سوءتفاهمها شود.
مثال:
The extraneity of certain opinions can lead to misunderstandings.
معنی(example):
قبل از اتخاذ تصمیمات، باید به وجود اطلاعات خارجی توجه کنیم.
مثال:
We must consider the extraneity of information before making decisions.
معنی فارسی کلمه extraneity
:
وضعیتی که نشاندهنده وجود چیزهای خارجی یا غیر مرتبط است.