معنی فارسی extraorganismal

B1

عوامل یا ویژگی‌هایی که خارج از موجودات زنده تأثیرگذارند.

Referring to influences or factors that are external to an organism.

example
معنی(example):

این مطالعه بر روی عوامل فرارگانی تأثیرگذار بر رشد متمرکز شد.

مثال:

The study focused on extraorganismal factors affecting growth.

معنی(example):

تأثیرات فرارگانی می‌توانند رفتار گونه‌ها را تغییر دهند.

مثال:

Extraorganismal influences can change the behavior of species.

معنی فارسی کلمه extraorganismal

: معنی extraorganismal به فارسی

عوامل یا ویژگی‌هایی که خارج از موجودات زنده تأثیرگذارند.