معنی فارسی extraplanetary
B1ارتباط یا جستجو برای اطلاعات در زمینههایی خارج از سیاره زمین.
Referring to environments or aspects beyond Earth.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دانشمندان در حال تحقیق درباره محیطهای برونسیارهای برای نشانههای زندگی هستند.
مثال:
Scientists are researching extraplanetary environments for signs of life.
معنی(example):
مأموریتهای برونسیارهای به بررسی اجسام آسمانی دیگر میپردازند.
مثال:
Extraplanetary missions aim to explore other celestial bodies.
معنی فارسی کلمه extraplanetary
:
ارتباط یا جستجو برای اطلاعات در زمینههایی خارج از سیاره زمین.