معنی فارسی extraprovincial
B1فراتر از استانی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک قانون یا اقدام اثراتش را در خارج از مرزهای یک استان اعمال میکند.
Referring to laws or actions that have effects outside of the borders of a province.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قوانین فراتر از استانی هستند و بر شهروندان فراتر از استان محل زندگیشان تأثیر میگذارند.
مثال:
The laws are extraprovincial, affecting citizens beyond their home province.
معنی(example):
او برای فرصتهای فراتر از استانی در حرفهاش نقل مکان کرد.
مثال:
He moved for extraprovincial opportunities in his career.
معنی فارسی کلمه extraprovincial
:
فراتر از استانی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک قانون یا اقدام اثراتش را در خارج از مرزهای یک استان اعمال میکند.