معنی فارسی extraterritoriality

C2

حکمی که به افراد یا نهادها اجازه می‌دهد که خارج از حاکمیت یک کشور تحت قوانین آن کشور عمل کنند.

The state of being exempt from the jurisdiction of local laws; involving international law.

example
معنی(example):

این پیمان اصول حاکمیت فرامرزی را مشخص کرد.

مثال:

The treaty established principles of extraterritoriality.

معنی(example):

کشورها معمولاً در توافق‌های خود درباره حاکمیت فرامرزی مذاکره می‌کنند.

مثال:

Countries often negotiate extraterritoriality in their agreements.

معنی فارسی کلمه extraterritoriality

: معنی extraterritoriality به فارسی

حکمی که به افراد یا نهادها اجازه می‌دهد که خارج از حاکمیت یک کشور تحت قوانین آن کشور عمل کنند.