معنی فارسی extricates
B2خارج کردن، رهایی از چیزی، به‌خصوص در موقعیت‌های دشوار یا خطرناک.
To free or remove from an entanglement or difficulty.
- verb
verb
معنی(verb):
To free, disengage, loosen, or untangle.
مثال:
I finally managed to extricate myself from the tight jacket.
معنی(verb):
To free from intricacies or perplexity
example
معنی(example):
او با سهولت خود را از موقعیت‌های دشوار خارج می‌کند.
مثال:
She extricates herself from difficult situations with ease.
معنی(example):
تیم نجات کوهنورد به دام افتاده را از صخره خارج می‌کند.
مثال:
The rescue team extricates the trapped hiker from the cliff.
معنی فارسی کلمه extricates
:
خارج کردن، رهایی از چیزی، به‌خصوص در موقعیت‌های دشوار یا خطرناک.
