معنی فارسی extubated
B1زمانی که یک بیمار لوله تنفسی از او خارج میشود.
Referring to a patient who has had their breathing tube removed.
- VERB
example
معنی(example):
بیمار دیروز به طرز موفقیتآمیزی از لوله خارج شد.
مثال:
The patient was extubated successfully yesterday.
معنی(example):
پس از خارج کردن لوله، بیمار نشانههایی از بهبودی نشان داد.
مثال:
After being extubated, the patient showed signs of recovery.
معنی فارسی کلمه extubated
:
زمانی که یک بیمار لوله تنفسی از او خارج میشود.