معنی فارسی eyelashes
A1مژهها، موهای نازکی که در خط چشم قرار دارند و به زیبایی و حفاظت از چشم کمک میکنند.
The short hairs that grow at the edge of a person's eyelids.
- noun
noun
معنی(noun):
One of the hairs which grow along the edge of eyelids
example
معنی(example):
او مژههای بلند و زیبا دارد.
مثال:
She has long and beautiful eyelashes.
معنی(example):
من همیشه ریمل میزنم تا مژههایم را زیباتر کنم.
مثال:
I always wear mascara to enhance my eyelashes.
معنی فارسی کلمه eyelashes
:
مژهها، موهای نازکی که در خط چشم قرار دارند و به زیبایی و حفاظت از چشم کمک میکنند.