معنی فارسی eyelids
B1پفکها یا پوست نازک و انعطافپذیر که بر روی کره چشم قرار دارند و از آن محافظت میکنند.
The movable fold of skin that covers the eye when closed.
- noun
noun
معنی(noun):
A thin skin membrane that covers and moves over an eye.
example
معنی(example):
پفکهای او هنگامی که به خواب میرفتند، تپیدند.
مثال:
Her eyelids fluttered as she fell asleep.
معنی(example):
او پفکهایش را مالید تا فشار را از چشمهایش کاهش دهد.
مثال:
He rubbed his eyelids to relieve the strain from his eyes.
معنی فارسی کلمه eyelids
:
پفکها یا پوست نازک و انعطافپذیر که بر روی کره چشم قرار دارند و از آن محافظت میکنند.