معنی فارسی f-bomb
B2عبارت غیررسمی برای اشاره به یک کلمه توهینآمیز است که به طور خاص به دو حیوان اشاره دارد.
A euphemism for a strong profanity that is often offensive.
- noun
noun
معنی(noun):
The word fuck.
example
معنی(example):
او در وسط جلسه F-bomb را گفت.
مثال:
He dropped the f-bomb in the middle of the meeting.
معنی(example):
استفاده از F-bomb در محیطهای رسمی نامناسب تلقی میشود.
مثال:
Using the f-bomb is considered inappropriate in formal settings.
معنی فارسی کلمه f-bomb
:
عبارت غیررسمی برای اشاره به یک کلمه توهینآمیز است که به طور خاص به دو حیوان اشاره دارد.