معنی فارسی f-layer

B2

لایه‌ای در جو زمین که در فعالیت‌های ارتباطی و ماهواره‌ای نقش دارد.

A layer in the Earth's atmosphere that plays a role in communication and satellite data.

example
معنی(example):

لایه‌ی F برای درک اقلیم زمین اهمیت دارد.

مثال:

The f-layer is important for understanding Earth's climate.

معنی(example):

دانشمندان برای تحلیل داده‌های ماهواره‌ای، لایه‌ی F را بررسی می‌کنند.

مثال:

Scientists study the f-layer to analyze satellite data.

معنی فارسی کلمه f-layer

: معنی f-layer به فارسی

لایه‌ای در جو زمین که در فعالیت‌های ارتباطی و ماهواره‌ای نقش دارد.