معنی فارسی fablemongering

B1

افسانه‌گویی، فرآیند گفتن یا خلق داستان‌های افسانه‌ای.

The practice of telling or creating fables.

example
معنی(example):

افسانه‌گویی می‌تواند راهی برای آموزش ارزش‌های مهم باشد.

مثال:

Fablemongering can be a way to teach important values.

معنی(example):

او از افسانه‌گویی در کتابخانه محلی لذت می‌برد.

مثال:

He enjoys fablemongering at the local library.

معنی فارسی کلمه fablemongering

: معنی fablemongering به فارسی

افسانه‌گویی، فرآیند گفتن یا خلق داستان‌های افسانه‌ای.