معنی فارسی facemaking
B1فیسمیکینگ فرآیند ایجاد و طراحی چهرهها به شیوهای هنری و بیانی است.
The process of creating faces that express emotions and feelings, often in an artistic manner.
- NOUN
example
معنی(example):
فیسمیکینگ یک فرم هنری است که شامل ایجاد چهرههای بیانی است.
مثال:
Facemaking is an art form that involves creating expressive faces.
معنی(example):
کارگاه فیسمیکینگ به شرکتکنندگان آموزش داد که چگونه ابراز احساسات را شکل دهند.
مثال:
The facemaking workshop taught participants how to mold expressions.
معنی فارسی کلمه facemaking
:
فیسمیکینگ فرآیند ایجاد و طراحی چهرهها به شیوهای هنری و بیانی است.