معنی فارسی fad

A2 /fæd/

مد، علاقه یا رفتار موقتی که معمولاً زودگذر است و به سرعت محبوب می‌شود.

A temporary fashion, trend, or practice that is popular for a short time.

noun
معنی(noun):

A phenomenon that becomes popular for a very short time.

example
معنی(example):

رژیم غذایی جدید به یک مد بین سلبریتی‌ها تبدیل شد.

مثال:

The new diet became a fad among celebrities.

معنی(example):

مدها به سرعت در صنعت مد می‌آیند و می‌روند.

مثال:

Fads come and go quickly in the fashion industry.

معنی فارسی کلمه fad

: معنی fad به فارسی

مد، علاقه یا رفتار موقتی که معمولاً زودگذر است و به سرعت محبوب می‌شود.