معنی فارسی faecal

B1

مدفوعی، مربوط به یا حاوی مدفوع.

Relating to, or containing feces.

adjective
معنی(adjective):

Of or relating to feces.

example
معنی(example):

نمونه‌ها برای آلودگی مدفوعی آزمایش شدند.

مثال:

The samples were tested for faecal contamination.

معنی(example):

مواد مدفوعی می‌توانند در صورت بلعیدن مضر باشند.

مثال:

Faecal matter can be harmful if ingested.

معنی فارسی کلمه faecal

: معنی faecal به فارسی

مدفوعی، مربوط به یا حاوی مدفوع.