معنی فارسی fag-end
B1آخرین بخش یا مرحله یک چیز، به ویژه زمانی که به پایان نزدیک میشود.
The end or last part of something.
- noun
noun
معنی(noun):
Last remnant
معنی(noun):
Frayed end of a length of cloth or rope
معنی(noun):
The unsmoked end of a cigarette or cigar
example
معنی(example):
بعد از جلسه طولانی، او احساس کرد که در انتهای نازکی صبرش است.
مثال:
After the long meeting, he felt like he was at the fag-end of his patience.
معنی(example):
پروژه در انتهای خود بود و فقط چند جزئیات باقی مانده بود تا تمام شود.
مثال:
The project was at the fag-end, with just a few details left to finish.
معنی فارسی کلمه fag-end
:
آخرین بخش یا مرحله یک چیز، به ویژه زمانی که به پایان نزدیک میشود.