معنی فارسی fagging
B1سنتی که در آن دانش‌آموزان کوچکتر به عنوان خدمتکار برای بزرگترها عمل می‌کردند؛ همچنین به معنای انجام کارهای سخت و خسته‌کننده است.
A tradition involving younger students performing menial tasks for seniors; can also mean doing tedious work.
- verb
- noun
(used mainly in passive form) To make exhausted, tired out.
To droop; to tire.
For a younger student to act as a servant for senior students in many British boarding schools.
To have (a younger student) act as a servant in this way.
To work hard, especially on menial chores.
The system in boarding schools whereby younger students acted as servants for older students.
فگینگ یک سنت در برخی از مدارس بریتانیایی بود که در آن دانش‌آموزان جوان‌تر خدمتکار دانش‌آموزان بزرگ‌تر بودند.
Fagging was a tradition in some British schools where younger students served older ones.
در یک زمینه دانشگاهی، فگینگ می‌تواند به کارهای سخت یا وظایف خُرد اشاره کند.
In an academic context, fagging can refer to drudgery or menial tasks.
معنی فارسی کلمه fagging
:
سنتی که در آن دانش‌آموزان کوچکتر به عنوان خدمتکار برای بزرگترها عمل می‌کردند؛ همچنین به معنای انجام کارهای سخت و خسته‌کننده است.
