معنی فارسی fair play to someone
B1عملی عادلانه و درست در قبال دیگران که نشاندهنده احترام و انصاف است.
An expression used to acknowledge fairness in someone's actions or decisions.
- IDIOM
example
معنی(example):
عادلانه است که اعتبار را به تیمی که بیشترین دستاورد را داشته بدهیم.
مثال:
It's fair play to give credit to the team that achieved the most.
معنی(example):
مشاور در طول مسابقه نسبت به همه نشان داد که رفتار عادلانهای دارد.
مثال:
The mentor showed fair play to everyone during the competition.
معنی فارسی کلمه fair play to someone
:
عملی عادلانه و درست در قبال دیگران که نشاندهنده احترام و انصاف است.