معنی فارسی fairy bluebird
B1پرندهای کوچک و زیبا که به رنگ آبی است و معمولاً در افسانهها و داستانهای پریها ظاهر میشود.
A small, vibrant blue bird often associated with fairytales.
- noun
noun
معنی(noun):
A small passerine bird (genus Irena) of southern Asia.
example
معنی(example):
پرندهی آبینقش پری، پرهای آبی روشن دارد.
مثال:
The fairy bluebird has bright blue feathers.
معنی(example):
در باغ، یک پرندهی آبینقش پری را دیدیم که میخواند.
مثال:
In the garden, we spotted a fairy bluebird singing.
معنی فارسی کلمه fairy bluebird
:
پرندهای کوچک و زیبا که به رنگ آبی است و معمولاً در افسانهها و داستانهای پریها ظاهر میشود.