معنی فارسی fairyhood
B1دوران پریوار، دورهای از زندگی که با خیالپردازی و تخیل مرتبط است و بیشتر به زندگی آهنگین و رویایی مربوط میشود.
A time or state in life characterized by whimsy, fantasy, and imaginative adventures.
- NOUN
example
معنی(example):
در دوران پریوار او، رویاها به واقعیت تبدیل میشدند.
مثال:
In her fairyhood, dreams came to life.
معنی(example):
او اغلب درباره دوران پریوار خود و ماجراجوییهایی که در آن بود، یادآوری میکرد.
مثال:
She often reminisced about her fairyhood and the adventures it held.
معنی فارسی کلمه fairyhood
:
دوران پریوار، دورهای از زندگی که با خیالپردازی و تخیل مرتبط است و بیشتر به زندگی آهنگین و رویایی مربوط میشود.