معنی فارسی falcation
B2فالکیشن، اصطلاحی که به حالت منحنی یا قوسدار اشاره دارد، معمولاً در دیدگاه زیستشناسی یا در توصیف ویژگیهای گیاهان و جانوران به کار میرود.
Falcation is the act or process of bending or curving, often used in botanical or zoological contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
فالکیشن به شکل منحنی یک برگ یا بال اشاره دارد.
مثال:
Falcation refers to the curved shape of a leaf or a wing.
معنی(example):
فالکیشن بال پرنده به آن در ناوبری کمک میکند.
مثال:
The falcation of the bird's wing helps it in navigation.
معنی فارسی کلمه falcation
:
فالکیشن، اصطلاحی که به حالت منحنی یا قوسدار اشاره دارد، معمولاً در دیدگاه زیستشناسی یا در توصیف ویژگیهای گیاهان و جانوران به کار میرود.