معنی فارسی falderols
B1فالدرول، چیزهای بیارزش و بدون اهمیت، به ویژه در مورد صحبتهای بیمعنی.
Nonsense; foolish talk or ideas.
- NOUN
example
معنی(example):
او همیشه پر از فالدرول و مزخرفات بود.
مثال:
He was always full of falderols and nonsense.
معنی(example):
تزئینات تنها فالدرول بودند و برای مهمانی لازم نبودند.
مثال:
The decorations were mere falderols, not needed for the party.
معنی فارسی کلمه falderols
:
فالدرول، چیزهای بیارزش و بدون اهمیت، به ویژه در مورد صحبتهای بیمعنی.