معنی فارسی fall-off

B2

کاهش یا نزول در مقدار یا شدت چیزی، معمولاً به صورت آماری یا مالی.

A decrease in quantity, quality, or intensity.

noun
معنی(noun):

A reduction or decline.

example
معنی(example):

در این فصل کاهش قابل توجهی در فروش‌ها وجود داشته است.

مثال:

There's been a noticeable fall-off in sales this quarter.

معنی(example):

کاهش در مشارکت برای تیم نگران‌کننده بوده است.

مثال:

The fall-off in engagement has been concerning for the team.

معنی فارسی کلمه fall-off

: معنی fall-off به فارسی

کاهش یا نزول در مقدار یا شدت چیزی، معمولاً به صورت آماری یا مالی.