معنی فارسی familysized
B1به اندازهای در خانواده طراحی یا ساخته شده است.
Designed or built to be suitable for a family.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این خانه به اندازه خانواده است و برای بچهها مناسب است.
مثال:
The house is familysized, perfect for children.
معنی(example):
ما برای سفرهای جادهای خودروهای به اندازه خانواده را ترجیح میدهیم.
مثال:
We prefer familysized vehicles for our road trips.
معنی فارسی کلمه familysized
:
به اندازهای در خانواده طراحی یا ساخته شده است.