معنی فارسی fan-girl
A2مدل یا نوعی از طرفداران دختر که به شدت به هنرمندان یا کاراکترهای خاص علاقهمندند.
A term that describes a girl who is an enthusiastic and often obsessive fan of a particular pop culture phenomenon.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک طرفدار دختر است که در هر کنسرت ایزدش شرکت میکند.
مثال:
She is a fan-girl who attends every concert of her idol.
معنی(example):
طرفدار دختر بودن میتواند با دوستان بسیار هیجانانگیز باشد.
مثال:
Being a fan-girl can be a lot of fun with friends.
معنی فارسی کلمه fan-girl
:
مدل یا نوعی از طرفداران دختر که به شدت به هنرمندان یا کاراکترهای خاص علاقهمندند.