معنی فارسی fanaticism
C1وضعیتی که در آن شخص یا گروهی با اشتیاق زیاد و غیرمنطقی به دنبال یک باور یا عقیده خاص میباشد.
Excessive zeal or extreme devotion to a cause, often leading to unreasonable or irrational behavior.
- noun
noun
معنی(noun):
The characteristic or practice of being a fanatic.
example
معنی(example):
دیوانگی میتواند به نتایج خطرناک منجر شود.
مثال:
Fanaticism can lead to dangerous outcomes.
معنی(example):
این گروه به ترویج دیوانگی متهم شد.
مثال:
The group was accused of promoting fanaticism.
معنی فارسی کلمه fanaticism
:
وضعیتی که در آن شخص یا گروهی با اشتیاق زیاد و غیرمنطقی به دنبال یک باور یا عقیده خاص میباشد.