معنی فارسی fanclub
B1باشگاهی برای طرفداران تا گرد هم آیند و فعالیتهایی مرتبط با علاقه خود انجام دهند.
A club for fans to come together and engage in activities related to their interests.
- noun
noun
معنی(noun):
An organization of fans (enthusiasts) of a particular person or body of works.
example
معنی(example):
او عضو باشگاه طرفداری محلی برای گروه مورد علاقهاش است.
مثال:
She is a member of the local fanclub for her favorite band.
معنی(example):
جلسات باشگاه طرفداری معمولاً شامل فعالیتهایی مانند بحث و بازی هستند.
مثال:
Fanclub meetings often include activities like discussions and games.
معنی فارسی کلمه fanclub
:
باشگاهی برای طرفداران تا گرد هم آیند و فعالیتهایی مرتبط با علاقه خود انجام دهند.