معنی فارسی fanfaronades

C1

ادعاهای بزرگ و خودستایانه، به ویژه در صحبت کردن.

Boastful or pompous statements; bragging.

noun
معنی(noun):

Empty, self-assertive boasting.

example
معنی(example):

سخنرانی او پر از لاف و گزاف‌هایی بود که جمعیت را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

His speech was full of fanfaronades that impressed the crowd.

معنی(example):

لاف و گزاف‌های ورزشکار قبل از بازی باعث ایجاد برخی جنجال‌ها شد.

مثال:

The athlete's fanfaronades before the game caused some controversy.

معنی فارسی کلمه fanfaronades

: معنی fanfaronades به فارسی

ادعاهای بزرگ و خودستایانه، به ویژه در صحبت کردن.