معنی فارسی fangirling
B1فنگیرلینگ به معنای ابراز هیجان و شور و شوق زیاد برای یک شخص مشهور بهخصوص در میان جوانان است.
An enthusiastic and excited reaction, especially by fans towards a celebrity or fictional character.
- verb
verb
معنی(verb):
To behave like a fangirl; to be obsequious, star-struck, boy crazy, etc.
example
معنی(example):
او وقتی خواننده موردعلاقهاش را دید شروع به فنگیرلینگ کرد.
مثال:
She started fangirling when she saw her favorite singer.
معنی(example):
فنگیرلینگ اغلب در کنسرتها و رویدادهای طرفداران رخ میدهد.
مثال:
Fangirling often happens at concerts and fan events.
معنی فارسی کلمه fangirling
:
فنگیرلینگ به معنای ابراز هیجان و شور و شوق زیاد برای یک شخص مشهور بهخصوص در میان جوانان است.