معنی فارسی fano
B2ابزاری یا وسیلهای که در ساخت مجسمه یا پروژههای هنری استفاده میشود.
A tool or apparatus used in sculpture or artistic projects.
- NOUN
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت یک فانو برای پروژه هنری جدیدش بگیرد.
مثال:
He decided to get a fano for his new art project.
معنی(example):
فانو برای اتمام مجسمه ضروری بود.
مثال:
The fano was essential for the completion of the sculpture.
معنی فارسی کلمه fano
:ابزاری یا وسیلهای که در ساخت مجسمه یا پروژههای هنری استفاده میشود.