معنی فارسی fantailed
B2فنتیلد، به معنای دمی که به شکل پُرچین در میآید و در بعضی از موجودات وجود دارد.
Fantailed, meaning a tail that is fan-shaped, found in some animals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کارت آس دارای طراحی فنتیلد بود.
مثال:
The ace had a fantailed design.
معنی(example):
ماهیهای فنتیلد معمولاً در تانکهای زینتی نگهداری میشوند.
مثال:
Fantailed fish are often kept in decorative tanks.
معنی فارسی کلمه fantailed
:فنتیلد، به معنای دمی که به شکل پُرچین در میآید و در بعضی از موجودات وجود دارد.