معنی فارسی fantastry

B1

نامی برای توصیف تخیل و ایجاد تصورات غیرواقعی.

A term describing the act or process of using imagination and creativity.

example
معنی(example):

فانتستری او در داستان‌های تخیلی که می‌گفت مشهود بود.

مثال:

His fantastry was evident in the imaginative tales he told.

معنی(example):

فانتستری ایده‌های او بسیاری از هنرمندان را الهام بخشید.

مثال:

The fantastry of his ideas inspired many artists.

معنی فارسی کلمه fantastry

:

نامی برای توصیف تخیل و ایجاد تصورات غیرواقعی.