معنی فارسی far-distant

B1

بسیار دور، به ویژه در زمان یا مکان.

Extremely distant, especially in time or space.

example
معنی(example):

آنها به یک سرزمین دوردست سفر کردند که کمتر کسی آن را دیده بود.

مثال:

They traveled to a far-distant land that few had seen.

معنی(example):

مفهوم کهکشان‌های دوردست برای ستاره‌شناسان جالب است.

مثال:

The concept of far-distant galaxies fascinates astronomers.

معنی فارسی کلمه far-distant

: معنی far-distant به فارسی

بسیار دور، به ویژه در زمان یا مکان.